ای واااااااااااایییی
بالاخره فرشته کوچولوبعد از یاد گرفتن آب.. بابا رو هم بلد شد هورااااااااااااااااااا
حالا بریم ادامه مطلب ببینیم اونجا چه خبره؟؟؟!!!
خاله ها مامان و هم میگه هااااا ولی بابا رو راحت تر تلفظ میکنه به مامان میگه مایی
پری شب مامان طبق معمول هر شب که خوابش نمیبرد توی اینترنت گشت میزد و جوجوشو هم گذاشته بود کنارش که یهویی قل خورد تا مامانی اومد بگیرتش از تخت افتاد پایین...
تا حدودی گرفتمت ولی سرت خورد زمین و اندازه یه گردو اومد بالا و کبود شد الهی که مامان برات بمیرههههه
نازگلم غرق خواب بودی واسه همین خیلی گریه کردی خلاصه دوتا خاله ها و بابایی با صدا از خواب پریدنو دویدن تو اتاق...
واااااااااااای جیگر مامان هممون کلی غصه خوردیم
همش به این بابا جونت میگم وقتی داری از روشا حرف میزنی بگو ماشالله همون روز داشته با عمت صحبت میکرده،عمه هم از شما پرسیده باباجونم پشت سر هم میگفت اره اره خیلی دختره شیرینیه خیلی شیرینه و دریغ از یک ماشاالله... ( بی احتیاطی ش و میذاره پای این چیزا از طرف بابا)
بله اینم یه جمله گوهربار ازجناب پـــــــــدر!!!
از قدیم گفتن بچه بیشتر به چشم پدر مادرش میاد خووووووووووووووب
به زودی با چندتا عکس از خوابیدنای جوجو میایم